اولین کلاس مادر و کودک
پنجشنبه 14 شهریور ساعت 11 صبح تا 12/15 توی کلاس مادر و کودک یکی از مهدها ثبت نام کردیم.توی این کلاس چند تا از دوستامون هم ثبت نام کرده بودن."طاها و رانیا و علی و رادین."
از جمله فعالیتهایی که انجام دادید به این شرح بود:
اول از همه با بچه ها دور هم جمع شدیم و با دست زدن شعر "سلام" رو خوندیم و هر مامان بصورت نوبتی این شعر رو بلند میخوند و بقیه تکرار میکردن.این شعر باعث میشه بچه ها هم سلام کردن رو یاد بگیرن و هم اینکه وقتی میبینن مادرشون توی جمع شعر میخونه اونها هم به مرور توی جمع شعر میخونن و چون اسمشونو توی جمع میگن خوشحال میشن و اعتماد بنفسشون بالا میره.
شعر سلام:
"سلام سلام. سلام به همه. سلام به تو. سلام به خودم. سلام به ما."
بعد مادر اسم بچشو میپرسید ازش و به همه معرفیش میکرد.
مثلا "سلام به امیرعلی" یا "سلام سلام به طاها" یا "سلام سلام رانیا" و ...
بعد از هر مامانی خواسته شد از کارهای خوبی که بچه هاشون انجام میدن توی جمع بگن و بقیه تشویقش کنن.من در مورد تو گفتم "خودت غذاتو میخوری و خودت دستشویی میری."
بعد از اینها سه تا بازی انجام دادیم:
بازی 1 - رنگ بازی:
به این صورت بود که مامانا با بچه ها دور سالن میدویدیم و هر بچه ای یک رنگی رو میگفت که روی فوم اون رنگی وایسیم.این بازی خیلی هیجان داشت.
بازی 2- قطار بازی:
مامانها پست سر هم ایستادیم و پاهامونو به عرض شانه باز کردیم و مثل تونل شدیم و بچه ها قطار شدن و بصورت چهار دست و پا از تونل رد میشدن.این بازی هم هیجان داشت.
بین دو بازی بالا "کاردستی" درست کردیم:
چیزهایی که احتیاج داشتیم "مقوای رنگی-مداد-چسب و قیچی" بود و میخواستیم خرگوش درست کنیم.بچه ها دستشون رو روی مقوا گذاشتن و مامانا با مداد دور دست بچه ها رو روی مقوای رنگی کشیدن و با قیچی بریدن و خرگوش درست کردن.
"شعر" خوندیم و تکرار کردیم:
"میوه نخور نشسته رویش مگس نشسته
اول بشور با دقت بعدش بخور با لذت"
بازی 3- الک دولک:
مامانا و بچه ها دور تا دور سالن ایستادیم و شعر الک دولک رو با حرکات دست و چرخیدن و دست زدن و پا کوبیدن و روی پنجه و پاشنه ایستادن خوندیم:
"الکم و دولکم چرخ و فلکم"
"دست دست دست پا پا پا"
"پنجه پاشنه پنجه پاشنه"
هر دفعه روی پنجه یا پاشنه یا روی زانو راه میرفتیم و جاهامونو عوض میکردیم.
در آخر هم بچه ها با وسایل بازی اونجا بازی کردن.
از کلاس و محیط شادی که بچه ها و مامانا با هم داشتن خیلی خوشم اومد و راضی بودم.ابتدای کلاس نمیخواستی بازیها رو انجام بدی.مربی هم گفت اصلا به بچه ها اصرار نکنین و خودتون بازیها رو انجام بدین.یه کم که گذشت خوشت اومد و اومدی با من بازیها رو انجام دادی و با من شعرها رو تکرار میکردی.وقتی برگشتیم خونه شعرها و بازیها رو با هم تکرار کردیم و انجام دادیم.
خوشحالم که تونستم توی این کلاس شرکت کنم و تو رو بعد از این کلاس شاد و سرحال ببینم.
همیشه سلامت باشی و شاد پسر خوبم.
عکسها در ادامه مطلب...
کاردستی که با جای دست تو روی مقوا با هم درست کردیم:
یادگاری که خاله شبنم مامان رانیا به شما داد و همش دستته و باهاش بازی میکنی.
دستت درد نکنه شبنم جون.
شب هم با مامان شهلا و خاله مرضیه شام بردیم پارک و تو هم تاب و سرسره بازی کردی.