امیرعلی نوراله زاده امیرعلی نوراله زاده، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

امیرعلی پسر بهاری

اولین کلاس مادر و کودک

1392/6/15 13:08
نویسنده : مامان فاطمه
1,094 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه 14 شهریور ساعت 11 صبح تا 12/15 توی کلاس مادر و کودک یکی از مهدها ثبت نام کردیم.توی این کلاس چند تا از دوستامون هم ثبت نام کرده بودن."طاها و رانیا و علی و رادین."

از جمله فعالیتهایی که انجام دادید به این شرح بود:

اول از همه با بچه ها دور هم جمع شدیم و با دست زدن شعر "سلام" رو خوندیم و هر مامان بصورت نوبتی این شعر رو بلند میخوند و بقیه تکرار میکردن.این شعر باعث میشه بچه ها هم سلام کردن رو یاد بگیرن و هم اینکه وقتی میبینن مادرشون توی جمع شعر میخونه اونها هم به مرور توی جمع شعر میخونن و چون اسمشونو توی جمع میگن خوشحال میشن و اعتماد بنفسشون بالا میره.

شعر سلام:

"سلام سلام. سلام به همه. سلام به تو. سلام به خودم. سلام به ما."

بعد مادر اسم بچشو میپرسید ازش و به همه معرفیش میکرد.

مثلا "سلام به امیرعلی" یا "سلام سلام به طاها" یا "سلام سلام رانیا" و ...

بعد از هر مامانی خواسته شد از کارهای خوبی که بچه هاشون انجام میدن توی جمع بگن و بقیه تشویقش کنن.من در مورد تو گفتم "خودت غذاتو میخوری و خودت دستشویی میری."

بعد از اینها سه تا بازی انجام دادیم:

بازی 1 - رنگ بازی:

به این صورت بود که مامانا با بچه ها دور سالن میدویدیم و هر بچه ای یک رنگی رو میگفت که روی فوم اون رنگی وایسیم.این بازی خیلی هیجان داشت.

بازی 2- قطار بازی:

مامانها پست سر هم ایستادیم و پاهامونو به عرض شانه باز کردیم و مثل تونل شدیم و بچه ها قطار شدن و بصورت چهار دست و پا از تونل رد میشدن.این بازی هم هیجان داشت.

بین دو بازی بالا "کاردستی" درست کردیم:

چیزهایی که احتیاج داشتیم "مقوای رنگی-مداد-چسب و قیچی" بود و میخواستیم خرگوش درست کنیم.بچه ها دستشون رو روی مقوا گذاشتن و مامانا با مداد دور دست بچه ها رو روی مقوای رنگی کشیدن و با قیچی بریدن و خرگوش درست کردن.

"شعر" خوندیم و تکرار کردیم:

"میوه نخور نشسته  رویش مگس نشسته

اول بشور با دقت    بعدش بخور با لذت"

بازی 3- الک دولک:

مامانا و بچه ها دور تا دور سالن ایستادیم و شعر الک دولک رو با حرکات دست و چرخیدن و دست زدن و پا کوبیدن و روی پنجه و پاشنه ایستادن خوندیم:

"الکم و دولکم      چرخ و فلکم"

"دست دست دست   پا پا پا" 

"پنجه  پاشنه    پنجه  پاشنه"

هر دفعه روی پنجه یا پاشنه یا روی زانو راه میرفتیم و جاهامونو عوض میکردیم.

در آخر هم بچه ها با وسایل بازی اونجا بازی کردن.

از کلاس و محیط شادی که بچه ها و مامانا با هم داشتن خیلی خوشم اومد و راضی بودم.ابتدای کلاس نمیخواستی بازیها رو انجام بدی.مربی هم گفت اصلا به بچه ها اصرار نکنین و خودتون بازیها رو انجام بدین.یه کم که گذشت خوشت اومد و اومدی با من بازیها رو انجام دادی و با من شعرها رو تکرار میکردی.وقتی برگشتیم خونه شعرها و بازیها رو با هم تکرار کردیم و انجام دادیم.

خوشحالم که تونستم توی این کلاس شرکت کنم و تو رو بعد از این کلاس شاد و سرحال ببینم.

همیشه سلامت باشی و شاد پسر خوبم.ماچ

عکسها در ادامه مطلب...

کاردستی که با جای دست تو روی مقوا با هم درست کردیم:

کاردستی امیرعلی

یادگاری که خاله شبنم مامان رانیا به شما داد و همش دستته و باهاش بازی میکنی.

دستت درد نکنه شبنم جون.

یادگاری

شب هم با مامان شهلا و خاله مرضیه شام بردیم پارک و تو هم تاب و سرسره بازی کردی.




پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

سمیرا مامان آنیتا
18 شهریور 92 12:32
گفت کد امنیتی ام صحیح نمیباشد
یعنی نیامده عایا ؟


نیومده چیزی سمیرا جون!
هدی مامان مبین
22 شهریور 92 9:55
جووون چه فرشته های ماهی جای ما خالی.. همیشه به بازی...شادی ...گردش
سپید مامان علی
29 شهریور 92 11:24
کلاس خیلی خیلی خوبی بود

اما اگه مداومت داشت بهتر بود... و بچه ها کلی چیز یاد می گرفتند...
ایشالا همیشه به تفریح و شادی و گردش باشی عزیز دلم


انشاالله بازم پیش بیاد بریم.
marzieh
21 مهر 92 15:10
سلام فاطمه جون خوبی؟ کجایی؟


قربونت مرضیه جون.خونه جدیدیمون نت نداریم هنوز و هروقت پیش مامان اینا بیام یه سر میام نت.وگرنه حس و حال ندارم زیاد.
سمیرا مامان آنیتا
28 مهر 92 10:35
کجایی تو پس ؟
نگران و دلتنگیم


خونه مامان اینا اومدم.حس و حال نوشتنم نمیاد.مرسی که به یاد مایی.
سپید مامان علی
4 آبان 92 15:03
سلام خانمی
خونه مامانت خوش میگذره
یادی از دوستان و وبلاگ نمیکنی
آپ کن دلمون وا بشه


سپیده جون سر میزنم ولی حس کامنت گذاشتن ندارم.بی حوصله شدم اصن.یه جورایی دپرسم.
شاید آپ کنم.بوسسسسسسسسسس.
سمیرا مامان آنیتا
19 آبان 92 20:49
سلام عزیزم خونه مامان خوش میگذره ؟ ممنون از اسی که دادی اما راستش من مدتهاست بی شارژم و برای همین بی جواب موند .. شرمنده ببوس امیرعلی گلت رو
مامان فاطمه
پاسخ
مرسی سمیرا جون.