امیرعلی نوراله زاده امیرعلی نوراله زاده، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

امیرعلی پسر بهاری

20 ماهگی نفسم

1391/9/6 16:01
نویسنده : مامان فاطمه
647 بازدید
اشتراک گذاری

                                  

پسرم... امیرعلی خوبم...

 

امروز 20 ماهه شدی و خیلی عاقلتر شدی و همه چیزو میفهمی.

خیلی از کلمات رو میگی.قبلا به ماشین میگفتی "ما" اما حالا میگه : " مانین" و داری سعی میکنی کلمات رو کم کم به جمله تبدیل کنی.یکی از اون جمله ها اینه: "بابا بیا" و "بابا بشین" و همینطور هر کسی رو بخوای صدا کنی به همراه اسمش میگی بیا.راستی عمه مریمت رو " عمه مییی" صدا میکنی.به ماندانا هم میگی:اونانا.هنوز عمه لادن و عمه لیلا و عمه ماندانا و خاله مرضیه رو با هم نمیتونی بگی و به پسرعمه ت طاها هم میگی: "تا تا".

بیشتر کارتهای دیدآموز رو برات گرفتم و با هم میبینیمشون.پازل 2 تکه حیوانات گرفتم برات که چندتاشونو بلدی درست کنی و خوشت اومده ازش.صبح ها همینکه بیدار میشی و از تخت میری پایین میگی مامان بیا... بِ... بادیییی.(یعنی مامان بیا بشین با هم بازی کنیم.) و بیشتر ساعات روز این جمله هارو تکرار میکنی.

باز و بسته کردن رو بیشتر اوقات با خودت تکرار میکنی و همزمان با اون دستات یا پاهاتو باز و بسته میکنی.از توی کتاب بازی که برات گرفتم یه شعر مربوط به باز و بسته کردن بود که وقتی برات میخونمش و دستامو باز و بسته میکنم و ادای کلاغ رو درمیارم خیلی ذوق میکنی و تو هم ادای منو درمیاری.شعرش اینه:

من پرهامو باز میکنم   میخوام که پرواز بکنم   قار قار قار قار

 من پرهامو میبندم      حالا میخوام بشینم      قار قار قار قار

یه چند روزی میشه که یه سری از لگوهاتو که قبلا گرفته بودم رو درآوردم و تو زود یاد گرفتی که چه جوری درستشون کنی و همشو خودت درست کردی.


بازی جدیدی هم که با هم بعضی روزا انجام میدیم بازی جدا کردن اشکال یا خوراکیهای شبیه به هم در ظرفهای جداگانه ست.مثلا نخود ها توی یه ظرف کشمش ها هم توی یه ظرف دیگه.یا دایره ها یه جا و مثلث ها یه جای دیگه.

هفته قبل سرما خوردی و خیلی سرفه میکردی که توی خواب خیلی اذیت میشدی.بردیمت دکتر و آقای دکتر گلوتو معاینه کرد و گفت سرماخوردگی مختصری خوردی و دو تا شربت و یه آمپول برات نوشت.برای آمپولت خیلی گریه کردی و مجبور شدیم یه پرستار رو صدا بزنیم تا پاهاتو نگه داره و من هم کمرتو و خانوم تزریقاتی هم آمپولتو بزنه.خیلی گریه کردی گریه و خانوم تزریقاتیه همش میگفت ببخشید غلط کردم و خیلی بوسیدت.بغلت کردم و باهات حرف زدم و بوسیدمت تا آروم شدی.ماچماچ

هر جا میرفتیم برای همه تعریف میکردی: " آ  دوتور ...(یعنی آقای دکتر) بعد دهنتو باز میکردی و دستتو به سمت دهنت اشاره میکردی و میگفتی آآآآآ...(یعنی دهنمو باز کرد و نگاه کرد)بعد ازت میپرسیدم کجاتو خانومه آمپول زد؟دستتو میذاری پشتتو میگی اوجاااا..."بعدم میگی: اویییی...بعدشم صدای گریتو درمیاری.قربونت برم بانمکم.بغل

توی خواب دیگه سرفه نمیکنی ولی توی بیداری هنوز سرفه میکنی و خوب نشدی.از شلغم و بخور گرفته تا سوپ که توش شلغم میریزم و به موقع هم داروهاتو میدم ولی سرفه هات بهتر نشده.

تازگیها دوست داری همش خط بکشی.حالا شده توی دفترت یا یواشکی روی در و دیوار یا روی تشک و کابینت و  کتابات و...

توی کارای خونه خیلی کمکم میکنی و دوست داری تنهایی خودت اون کاری که من میکنمو انجام بدی.مثلا وقتی دارم برای باقلا قاتوق باقالی پاک میکنم تو هم به دستای من نگاه میکنی و به روش خودت پوستشونو درمیاری و پاک میکنی یا وقتی با گوشتکوب سیر میکوبم.قربون دستای کوچولوت مامانم.دوست دارم پسر نازم.قلب

همه اشکال این توپت رو هم درست سر جاشون میذاری.آفرین کوچولوی باهوشم.بغل

 

بای بای.بای بای

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

رضوان مامان رادین
6 آذر 91 16:52
20 ماهگیت مبارک پسر طلا
مامان سمانه
7 آذر 91 2:27
20 ماهه شدنت مبارک گل پسر
و آفرین به پسر باهوش و نازم که اینقدر پیشرفت داره و زبله
دست مامان گلت هم درد نکنه که اینقدر برای شما وقت میزاره


ممنون سمانه جون.بردیای شیرین رو ببوس.
مامان باران و بارین
7 آذر 91 9:26
هزار ماشالا به این گل پسر باهوش...20ماهگی مبارک


واسه باران و بارین.
مامان ساجده
7 آذر 91 15:10
انشاالله تولد 200 سالگیت عزیزم
مرجان مامان آران
7 آذر 91 15:43
20 ماهگیت مبارک عسللللللللللل چقدرم بامزه حرف میزنی تو بانمککککککککککک
مرضیه
8 آذر 91 17:20
مبارک باشه عزیزم
واااااااای ماشالله چقدر پیشرفت کرده
این سرفه آخرین چیزیه که خوب میشه من و نیکانم سرما خوردیم و مشغول شلغم خوری
گلم کتابای امیر علیو ازکجا گرفتی؟


قربونت مرضیه جون.همیشه از نمایشگاه کتاب بهمن کرج (چهارراه طالقانی)که دائمی هست میخرم.
سمیرا مامان آنیتا
9 آذر 91 13:17
به به چه پسری
جیگر اون پازل درست کردنت رو برم من که اینقدر متفکر میشی
ایشالا زود زود خوب شی خاله


به به سمیرا جون...
کم پیدا شدیاااا...
ما مانیتورمون سوخته بود.شما دیگه چراااا؟؟؟
فاطمه
9 آذر 91 23:36
سلام .

خوبی؟ببخش من دیر میام وبت.

سرم با دوتا بچه شلوغه.بعدش من تازه باهات دوست شدم و بعدترشم یه خبر بده به روز شدی.


سلام دوستم.خوبیم ممنون.
باشه از این به بعد خبر میدم.
2 امیر خوشگل رو ببوسشون.
فاطمه
9 آذر 91 23:40
نوشتن جز به جز خاطرات خیلی وقت می بره اما خیلی خوبه یه روز بزرگ میشه اینا رو می خونه کلی حال میکنه....
هدی مامان مبین
10 آذر 91 12:10
20 ماهه کوچولو...هزارماشالا...فدای اا دوتور گفتنت شیرینم...خوش تیپ نازمممممم
میبوسمت...دلتنگتونیم بیاید همو ببینیم...


ان شاالله.
فاطمه
11 آذر 91 15:02
باهنگ برای سرفه هاش خیلی موثره.


من به روزم فاطمه جون.

راستی اسم وبلاگ هدی مامان مبین چیه؟

چشم حتما براش میگیرم.
اسم وبلاگش "پسرم شکوفه بهاری من" هست.
فاطمه
11 آذر 91 15:02
ل=اینا واسه امیرعلی بود بده بهش.
فاطمه
11 آذر 91 15:03
ایناهم واسه خودته بگیرش
فاطمه
11 آذر 91 15:04
میبینی چقدر بیکارم؟ دارم واست کامنت میذارم حالشو ببری. فقط وقتی امیرعلی خوابه من این فرصتها گیرم میاد
فاطمه
11 آذر 91 15:04
الآن میای میبینی چندتا کامنت واست اومده بازهم احساس می کنی خیلی مهم شدی..تو واین همه خوشبختی محااااااااااله
فاطمه
11 آذر 91 15:05
خوش به حال امیرعلی مامان به این خوبی داره.
فاطمه
11 آذر 91 15:05
ارم تشویقت می کنم که اینهمه مامان خوب و به فکـــــری هستی
فاطمه
11 آذر 91 15:06








همش واسه خودته


فدات ممنونم.
مامان ساجده
12 آذر 91 16:21
سلام عزیزم متین تو مسابقه نی نی های فشن شرکت کرده اگر به این ادرس برید و بهش رای بدید ممنون میشم با تشکر کد عکس 0026 در ضمن ميتونيد به متين دو بار راي بديد http://ninimod.niniweblog.com تا پنج شنبه مهلت داره
صدف
12 آذر 91 23:00
بیست ماهگی گل پسری مبارک هزار مشالا به شما آقای خوشمل و باهوش . ایشالا خدا حفظت کنه عزیز دلم و هیچوقت مریضی سراغت نیاد
سپید مامان علی
13 آذر 91 8:44
20 ماهگیت مبارک امیر علی جون ماشاءالله بهت که کلی کلمه و کار جدید یاد گرفتی...مرحبااااااااااااااا انشاءالله که سرما خوردگیت و سرفه کردنت هم به زودی خوب بشه
مامان یلدا و سروش
18 آذر 91 0:08
20ماهگیت مبارک عزیزم
سمیرا مامان آنیتا
18 آذر 91 13:55
یعنی شما کجا میرین که یهو غیب میشین ؟


سلام سمیرا جون.چند بار خواستم برات کامنت بذارم ولی کدش باز نمیشد.ما سر جامونیم بخدااااا.
فاطمه
20 آذر 91 19:29





مریم مامان بهار
28 آذر 91 22:39
با یک عالمه تاخیر و شرمندگی ، بیست ماهگی ات مبارک.