امیرعلی دوست داشتنی ما
خيلي بزرگ و بامزه شدي و همچنين خيلي كلمه و كارهاي جديد ياد گرفتي .
توي اين ماه يه مسافرت دیگه با هم رفتيم كه جاي بابايي خيلي خالي بود . خيلي به من و شما خوش گذشت عزيزم.عکساشو برات میذارم.
توی مسافرت همه چيز براي شما جذاب بود و تا اونجا كه تونستي كنجكاوي كردي . هرجا بابابزرگ میرفت میخواستی باهاش بری و همیشه هم دوست داری پشت فرمون روی پای بابابزرگ بشینی.مگه میشه حواستو پرت کرد و تو رو از بفل بابایی گرفت.
از صبح كه بيدار ميشي همينجور ميدوي .انگار دنبالت كردن. تمام اسباب بازيهاتو مياري توي هال و ميريزي وسط .سبد اسباب بازي هاتو با زحمت حمل ميكني گاهي هم ميكشي روي فرش بعد برعكسش ميكني و همه چيز رو ميريزي .عاشق اينكار هستي عزيزم.بعد دونه دونه انتخاب ميكني ميچيني روي زمین.الهي من قربون اون زبونت شم.بعد ميري سراغ كمدت.دستت به دسته كمد نميرسه بنابراين منو صدا میکنی و میگی: ااااون یعنی اونو میخوام.
هر چیزی بگم برام بیاری میری و هر جا باشه پیداش میکنی و همونو برام میاری.اینقدر مزززززززززه میده.
بهت میگم نفس من کیه؟ میگی من !
میگم کی از همه زرنگ تره؟میگی : من من من.
با پا بلندي همه چيز رو ميگيري اگه دستت نرسيد كه ميري روي يه چيزي واي ميسي و دوباره تلاش ميكني و درنهايت من رو يا بابايي رو صدا ميكني .
جایی خیس یا کثیف شده باشه میری دستمال میاری و اونقدر میسابی که از اولشم تمیزتر میشه.
خب از شيرين زبونيهات بگم كه حسابي بلا شدي و حرف ميزني .
و همچنين جملات دو كلمه اي كه كامل نميتوني بگي و از هر كلمه دو حرفش رو ميگي و من متوجه ميشم كه منظور شما چيه .
تلاشت واسه حرف زدن خیلی زیادتر شده :
بابا : بابا
ماما : مامان
جوجو : پرنده ها
جيزززز : جيز
جيشش : جيش
يه : يك
ددد: دو
ده ه ه ه : سه
دَ دَ : بيرون و دد
د : در - در بیار - دستمال
به به : خوراكي و غذا
دا : داغ
بااا بااااا : باي باي
با : باد - بادکنک
دَپا : دمپایی
اون جیه : اون چیه
به : بده
آبه : آب
انور : انگور
اجیر : انجیر
دل : گل
عین : عینک
حمو : حموم
عمو
عمه
اونی : اون یکی
آقققا : آقا
آینه : آینه
نی نی
ما : ماست
اوجا :اونجا
نا نا : آهنگ و نای نای
ماء : ناف
ابو : ابرو
امّا : الماس
خخخخخخ : خیار - خروس
ن : نخ
می : میخ
اونا : اونا
ب : برق
نووو : نور
دَ : دست - دستتو بده
عزی : عزیز(مامان بزرگ مامان)
بابو :بابابزرگ
مامو : مامان بزرگ
و............. خيلي چيزاي ديگه كه ما سر در نمياريم.
مهمتر از همه اینکه گرفتن یا دیدن هر چیزی معادل با پرسیدن اون جیه می شه.
و اما یکی دیگه از کارات که انجام میدی اینه که هر چیز سنگینی مثل کیف رو ببینی کشون کشون یک امیرعلی و یک کیف و...
روزی چند دفعه منو بابایی توسط جنابعالی به هم معرفی میشیم اینگونه:
اشاره با دست به من و روبه بابایی : مامّا مامِّا
اشاره با دست به بابایی و رو به من : بابّا بابّا
بعضی اوقات هم با بابا و ماما های کشدار صدامون می کنی بابــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا مامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا.
روی مبل میشینی و تکیه میدی و برای خودت کارتون نگاه میکنی.برنامه گل گندم که صبحها پخش میشه رو خیلی دوست داری.
از بازيها اتل متل توتوله رو بلدي و باهامون بازي ميكني و روي پاي خودت هم ميزني . ياد گرفتي با لگوهات بازي كني و روي هم ميچينيشون و جداشون ميكني.
وقتي ميخواي از جايي رد شي كه ممكنه سرت به اونجا بخوره خودت خم ميشي و خلاصه كلي كاراي ديگه عزيزم كه باعث شده من و بابايي بيشتر عاشقت بشيم .
از همه مهمتر وقتی میپرسم اسمت چیه میگی: اَمه
عاشق پيشي - جوجو هستي .ميبينيشون اينقدر ذوق ميكني كه حد و حساب نداره.
عکسا در ادامه مطلب...
آقا در حال پیاده روی...
در حال مشاهده زنبور درون گل.
زیر درخت توت.