مهمونی دوستانه
امیرعلی جانم فرصتی مهیا شد تا بار دیگه کوچولوهای بهار 90 و ماماناشون دور هم جمع بشیم و دیداری تازه کنیم.
این آشنایی از مدتها قبلتر و تقریبا از زمان آگاهی مامانها از وجود دلبندی در درونشون شروع شده و تا بعدها ادامه خواهد داشت.کوجولوهای همسن که همگیشون بهار 90 به دنیا اومدن و ما مامانها هم مثل دوست و حتی خواهر توی شادیها و ناراحتیهای هم شریک هستیم و دوست داریم دوران شیرین کودکی بچه هامون رو با هم بگذرونیم و توی این راه به همدیگه کمک میکنیم و از هم راهنمایی میخوایم تا این روزها به خوشی سپری بشه.
این مهمونی روز پنجشنبه 31 مرداد بود اما اینبار یکی از این کوچولوهای بهاری به همراه مامانش از راه دوری میومدن پیش ما و این مهمونی بخاطر حضور اونها و دیدن روی ماهشون ترتیب داده شد اونهم به تقبل یکی از مامانی عزیز که لطف کردن و زحمت این میزبانی رو پذیرفتن.
این دور هم جمع شدن ها باعث میشه بچه ها کم کم ارتباط برقرار کردن با همدیگه رو و همینطور تقسیم کردن احساساتشون رو یاد بگیرن کنار هم به خوبی بازی کنن و لذت ببرن.
کوچولوهایی که توی مهمونی بودن: "آقا فراز که میزبان دوستاش بود-علی-مبین-طاها-نیما-رادین-ایلیا-سید مهدی-رانیا که از راه دور پیشمون اومدن-کیمیا-دیبا سادات-تلما-ملینا-الینا و بنیتا و امیرعلی خودم" که همه با اسباب بازیهایی که فراز جون با مهربونی به دوستاش میداد بازی میکردن.
قبل از رفتن شما خوابت میومد و کارتون نگاه میکردی و هر چی بهت میگفتم بریم آماده شیم حوصله نداشتی و میگفتی میخوام کارتون نگاه کنم...بعدش یواش یواش راضی شدی بریم آماده شی...
عکس کوچولوها در ادامه مطلب...
میزبان کوچولو آقا فراز مهربون...
ایلیا جیگر...
علی آقای خوشگل...
مبین عزیز و دوست داشتنی...
آقا مهدی پر جذبه...
نیمای مهربون...
امیرعلی جیگر مامان...
رانیا مهمون افتخاری این جمع...
ملینا خوشگل خانوم...
الینای عزیز...
عکسهای چند نفره...
دیبا سادات و سید مهدی...
و میز پذیرایی که سرور جون خیلی زحمت کشیدن.
سرور جان بابت همه زحمتهایی که کشیدی ممنونم.
از دیدن شبنم و رانیای عزیز و همینطور ندا جون و دختر شیرینش ملینا هم خیلی خوشحال شدم.جای بقیه دوستان که دوست داشتن بیان ولی نتونستن بیان هم خیلی خالی بود.
بای بای.