ایام عید و سیزده بدر 92
امسال سومین عید و سیزده بدر بود که گذروندی. تا 10 فروردین خونه بودیم و به دید و بازدید اقوام رفتیم.10صبح روز یازدهم فروردین به سمت گنبک(روستای پدری بابا امیررضا)حرکت کردیم و ساعت 3 بعدازظهر رسیدیم.با اتوبوس رفتیم و یه صندلی برای تو گرفتیم که راحت باشی و اذیت نشی.اصلا اذیت نکردی فقط 1 ساعت آخر چون خسته شده بودی از نشستن مداوم حوصلت سر رفته بود و کلافه شده بودی.
حسابی با هم رفتیم دل طبیعت بکر و دیدنی گنبک و روحمونو جلا دادیم.از نسیمش از باد و از دشت سرسبزش و از گله های گوسفند که هر از چند باری به دشت میومدند و ما هم از فرصت استفاده می کردیم و میرفتیم دیدنشون و حسابی تماشاشون می کردیم.
با بابابزرگ حسابی کیف کردی.با هم میرفتید بیرون و می گشتید.توی خونه هم یه جور دیگه سرمونو گرم میکردی و خندمون میاوردی با کارهات...
صبح روز سیزدهم فروردین هم هوا سرد بود و زمین کمی خیس بود اما برعکس توقعمون همه اومده بودن بیرون.ما هم مثل سال گذشته به ارتفاعات و جنگلهایی که بهش "سیاه کمر" میگن رفتیم.خوش گذشت و تو حسابی توپ بازی می خواستی و تاب بازی...روز پانزدهم هم برگشتیم.
بقیه عکسها در ادامه مطلب...
پایان.