25 شهریور
چند روزی میشه حرکاتی که انجام میدی خیلی جدیده و این نشون میده که داری همینطوری بزرگ و بزرگتر میشی.بیشتر باهام حرف میزنی و از خودت کلماتی میسازی که معلوم نیست چی میگی و میخوای در مورد هرچیز برات توضیح بدیم و خودتم بعدش ادای توضیحات ما رو در میاری.
دور خودت میچرخی.ادای پریدن در میاری.البته اینا رو خیلی وقته انجام میدی ولی یادم رفته بود بنویسم.
دندون دهمی و یازدهمی و دوازدهم هم در اومدن.الان دو تا کرسی بالا و دو تا هم پایین داری.
چند روز پیش با خاله مرضیه رفتیم پارک ارم.هم رفتیم نمایشگاه پاییزه و هم تو کمی اونجا بازی کردی اما با وسیله های اونجا نمیتونستی بازی کنی زیاد.فقط اسب گردون سوار شدی که خیلی خوشت اومد.دوربینم یادم رفت ببرم تا ازت عکس بگیرم.
چند تا سی دی آموزشی و کارتون هم برات گرفتم که دوسشون داری و با دقت نگاه میکنی.یکیشون کارتون "پوکویو" هست که برای سن تو خیلی سی دی خوبیه. یکی هم مجموعه کامل "ما با نی نی".سی دی سرود و آهنگهای "رنگین کمان" هم برات گرفتم و گاهی برات میذارم.
عاشق آب بازی هستی.تا یکی بره حموم محکم درو میکوبی که منم بیام آب بازی.
گاهی وقتا میری لای مبلا یا پشت پرده قایم میشی و هرچی صدات میزنیم صداتو در نمیاری و تکونم نمیخوری که مبادا از تکون خوردنت متوجه بشیم کجایی.آخر سر از دو تا پاهای کوچولوت که از زیر پرده یا لای مبل بیرون زده پیدات میکنیم.اون موقع دیگه از خنده غش میکنیم سه تایی...
بابا خیلی دوست داره و روز به روز بیشتر به هم وابسته میشید.
راستی خیلی قشنگ نماز میخونی.کنارم وایمیسی و سرتو میندازی پایین و زیر لب پچ پچ میکنی...کمی مکث میکنی ...دو دستتو میبری بالا و قنوت میگی.رکوع رو دو زانو میشینی و بعد سجده میری و مهرو بوس میکنی.
امروز صبح که از خواب بلند شدی آبریزش بینی شدید داشتی و سرفه میکردی.من و بابا هم با هم بردیمت دکتر.آقای دکتر گفت که بله آقا پسرتون سرما خورده و گلوش خس خس میکنه و کمی هم تنش داغه.چهار 5 تا دارو برات نوشت تا بخوری و بهتر شی.درد و بلات به جونم...
اولین نقاشیهای امیرعلی.
خودشو داره به زور اونجا جا میده آخههههههه...
یکی از مخفی گاههای امیرعلی.
اینجا داری برام سالاد درست میکنی.
عشق آب تنی.
بعد از یه حموم حسابی.
و دیگه لالا لالا گل نازم...