یه عالمه تاخیر یه عالمه خبر
"عید غدیره مولا علی امیره"
اول از همه عید همگیتون مبارک.پسر عزیزم عید تو هم مبارک.تو که هم اسم امام اولمون هستی و واقعا هیچ اسمی به زیبایی اسم "علی" سراغ ندارم.ببخشید که این مدت نتونستم برات بنویسم.تقریبا 1 ماه میشه که کامپیوترمون خرابه و درست نشده و الان هم دارم خونه مامان شهلا برات مینویسم.از دوستای گلمون هم ممنونم که در نبود ما به ما سر میزدن و جویای احوالمون بودن.
خبرهای زیادی دارم برات که از آخر شروع میکنم.
از دیروز بگم که جشن نامزدی خاله مرضیه بود و خیلی خوش گذشت و باعث شد فامیلها دور هم جمع بشیم و همدیگه رو ببینیم.
بقیه در ادامه.........
از سه شنبه ای که گذشت و یه قرار با دوستای گل نی نی سایتی داشتیم و دیدار خیلی خوبی بود و خوش گذشت.میزبان هدی جون بودند که خیلی زحمت کشید و مبین خان که کلی عاشق آرامشش شدم.عکسا توی پست بعدی.
از هفته های قبل که چند بار بردمت خانه بازی مهستان و با بچه ها بازی کردی که بعدا عکساشو میذارم.
از لگو چیدنت که هر دفعه بلندتر از قبل میچینی.
از اینکه عاشق دنت و چوب شور شدی...
اینکه عاشق بادکنکی و ول کن نیستی وقتی باهات بادکنک بازی میکنیم و هی میگی بنداز بالا...
اینکه خیلی خوردنی شدی...
وقتی از عکس گرفتن خسته میشی و غر میزنی و من میگم یه دونه دیگههههههه و تو اینجوری خندت میگیره.
وقتی میگم دست به سینه وایسا.
عاشق کتابی و برام کتاباتو میاری و میگی بخون برام...
این کتابتو خیلی دوست داری.
از اینکه کلی برات کتاب خریدم و با هم میخونیمشون و تو گاهی وقتا که میریم بیرون این کتاب باید دستت باشه حتما...
بقیه کتاباتو توی یه پست دیگه حتما میذارم.