امیرعلی نوراله زاده امیرعلی نوراله زاده، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه سن داره

امیرعلی پسر بهاری

ماه اول وجود تو

 ماه رجب(تیر۸۹)ماهی بود که تو توی دل مامان شکل گرفتی.قربونت برم که اسمتو با خودت آوردی.با بابابزرگ و مامان بزرگ و خاله ت رفته بودم زیباکنار.اونجا کمی حالت تهوع داشتم ولی فکر نمیکردم که باردارم.تصمیم گرفتم که هفته بعد برم آزمایش بدم. ...
2 ارديبهشت 1390

ماه سوم بارداری

اول شهریور با بابا جونت رفتیم برای سونو.نمیدونی چقدر ذوق کردم وقتی تصویرتو توی مونیتور سونو دیدم.خانم دکتر دست و پای کوچولوتو بهم نشون داد منم از ذوق داشتم میمردم.ضربان قلبت رو هم دیدم.اونجا بود که باورم شد تو توی وجودم هستی عزیزکم.ولی اونقدر دلم سوخت که بابات نتونست تو رو ببینه ولی من براش تعریف کردم که دست و پاهاتو یه کوچولو تکون میدادی.ظهر اون روز هم رفتیم خونه مامان بزرگ و بابابزرگت.اونها که اونقدر خوشحال بودن که حد نداشت چون تو تنها نوه پسریشون هستی دیگه... توی این ماه زیاد حال خوشی نداشتم مخصوصا اوایل صبح که از خواب پامیشدم.بالاخره این ماه هم با همه سختیهاش گذشت. ...
2 ارديبهشت 1390

بند ناف

من ساعت ۳:۳۰ صبح که داشتم پوشک امیرعلی رو عوض میکردم متوجه شدم که بند نافش خشک شده و افتاده که خیلی خوشحال شدم.چون خیلی دلم ریش میشد وقتی میدیدم. آخیش ...پسرم راحت شد.تازه این مرحله اوله که گذشت.چند روز دیگه باید برای ختنه ش بریم.الهی بمیرم برات مامانی ...
31 فروردين 1390

سیزده بدر

امسال بنا بر این بود که خودمون ۳ تایی سیزدهمون رو بدر کنیم.چون هم مامانم اینا و هم مادر شوهرم اینا هرکدوم رفته بودن ییلاق خودشون.ما هم نهار از بیرون کباب گرفتیم و غروب هم ۳ تایی کالسکه رو برداشتیم و با امیرعلی و باباش رفتیم پارک قدم زدیم و برگشتیم.خلاصه اولین سیزده پسرمون اینطوی  بدر شد ... 
31 فروردين 1390